|
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ... حرف نمیزنند ...
[ جمعه 15 شهريور 1392
] [ 23:12 ] [ رضاخطر ] خآطـرآتـ خـیلـیــ عجـیـبنـد گــآهــی اوقـآتــ می خنــــدیـــم به روزهآیـ کـِـه گریــــه می کـــردیم... و گآهی گریـــه می کنــیم به یآد روزهایی کــه می خنـــدیدیم ...! [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 22:22 ] [ رضاخطر ] ✘کـَلآفـِه شُدَن یـَعنــی: ✘ دِلتـَنگـ ِ کـَـسـے بآشــے ، کـِهـ ِ نـیستــ! ✘حوصـِلـِهـ ِ کـَسـے رو نـَداشتِهـ بآشــے ، کـِهـ ِ هـَستــ [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:16 ] [ رضاخطر ]
بگو ما هم بخوریم ...! [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:16 ] [ رضاخطر ] خیابان نیست كه از هـَمان جایے كـه آمدے بـــِروے ! [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:13 ] [ رضاخطر ] همیشه که نباید زلزله بیاید تا ویــــــــــــــــرانی را ببینی همین که تنـــــــــــــها شدی ویرانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
![]() [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:10 ] [ رضاخطر ] تو را نـــــــــــــــــمی دانم ولی مــــــــــــــــــــــــــــن حرف ِ آخرم را با بغض خوردم [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:10 ] [ رضاخطر ] [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 21:8 ] [ رضاخطر ] خـ ـُدآیـ ـآ دَســتــَم بــه آسمـ ـآنـــَت نمـــے رســَد امـ ـآ آن تــویـ ـے کـ ـه دَسـ ـتت مـ ـے رسـ ـَد بُـ ـلَنــــدَم کـ ـُن [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 20:57 ] [ رضاخطر ] خدایادلم را به كدام وجه این دنیا خوش كنم؟. . .
دل خوش به حضور تو ام. . .
وگرنه مرا با این دنیا چه كار. . . . .
![]() [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:21 ] [ رضاخطر ] هر چـقدر هم خودم را بپوشانمـ بآز ســــــــــــــــــــــــردمـ استــ تو که نبـاشیــ همیشه سرد استـ حتی این روز هــای گرم تابستانیــ [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:19 ] [ رضاخطر ] خدایــــــــــــــــــا ! خیـلـی ها دلـــــــمو شکستن...
دیگه تحـــــــــــــــــــــــــــــــــــمل ندارم... شـب بیـا با هم بریـــم سراغشون... من نشــــــــونت میـــــدم... تو ببخشـشــون... [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:19 ] [ رضاخطر ] شایــــد تو …
سکوت میان کلامم باشیــ ! دیده نمیشویــ ... اما من تو را احساس می کنمــ ! شایــــد تو … هیاهوی قلبم باشیــ ! شنیده نمیشوی اما من تو را نفس می کشم! [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:17 ] [ رضاخطر ] داری ...؟
خبر از دلتنگی های من ...؟
[ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:3 ] [ رضاخطر ] ![]() اگه نیمه گمشدتو پیدا نکردی زیاد مهم نیست …
درد واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیدا شدتو گم کنی ! [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 19:0 ] [ رضاخطر ] بـــرنــــــگـــرد !!!
کمی عوض شدم
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .
به کسی تکیه نمیکنم .
از کسی انتظار محبت ندارم .
خودم بوسه میزنم بر دستانم .
سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم .
نگران خودم میشوم .
برای خودم هدیه میخرم
با خودم ساعت ...ها حرف میزنم .
در دنیای خودم .کسی حق ورود ندارد جز خودم..
![]() [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 18:7 ] [ رضاخطر ] آخرش
[ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 18:1 ] [ رضاخطر ] بچه ها ميگم بي كسي هم عالمي داره ها! جاتون خالي امروز عصر يه اتفاقي افتاد كلا پوست دستم از بازوتا تقربا مچ دستم كنده شد درد كتفم كم بود اينم اضافه شد انگارقسمت نيست ديگه برم مبارزه! هان امروز كه دستم اونطوري شد بهم گفت الان كسي ببينه چي ميگي يه لحظه عشقم اومد جلوي چشم كه هي ميگفت مراقب خودت باش و... و وقتي هم كه مثل هميشه كه از مبارزه برميگشتم لب و.. رفته بود كلي ناراحت ميشد نميتونستم ناراحتيشو ببينم بخاطرش باشگاهم گذاشتم كنار خيلي ناراحت شدم كه مواظب خودم نبودم ولي يادم اومد كه ديگه ندارمش كسيرم ندارم كه نگرانم باشه گفتم من بي كسم پس مهم نيست كي ميبينه هم دلم براي خودم سوخت كه ديگه ندارمش كه بازم بخاطرم نگران بشه و... همم شاد شدم كه نيست و ديگه ناراحت نميشه كه مواظب خودم نبودم خوبه تو بي كسي آزادم ولازم نيست مواظب خودم باشم چون كسيرو ندارم كه براش مهم باشم ونگرانم بشه k [ پنج شنبه 14 شهريور 1392
] [ 1:44 ] [ رضاخطر ] نگاه کن آن دور دستها يکي تنها به انتظار ايستاده
لبخندي عاشقانه ، دستي برايش تکان بده… تا بشکند حصار سنگي تنهايي اش… ![]() [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 17:5 ] [ رضاخطر ] ![]() من ندار بودم و عروسک قصه ام پرید... دارا که باشی سارا با پای خودش به سراغت می آید گناه من فقیر بودنست و بس [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:42 ] [ رضاخطر ] ![]() میروی؟؟ حرفی نیست یعنی حرفی نمانده فقط ثانیه ای نه لحظه ای برگرد... من روزی تمام تو بودم... بی انصاف!! [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:32 ] [ رضاخطر ]
چه اشتباه بزرگيست
تلخ كردن زندگيمان براي كسي كه در دوري ما
شيرين ترين لحظات زندگي اش را سپري ميكند [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:31 ] [ رضاخطر ]
پشت چراغ قرمز . .
پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت: چسب زخمنمی خواهید؟ پنج تا،صدتومن. . . آهی کشیدم و با خود گفتم: تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم. . . نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو! [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:29 ] [ رضاخطر ] [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:23 ] [ رضاخطر ] درسته؟
[ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:11 ] [ رضاخطر ] تقديم به كسي كه خودش ميدونه
دلم برات خيلي تنگ شده ميدونم به يادمي
ميدونم فراموشم نميكني
ميدونم چرا وقتي منو ميبيني سرتو ميندازي پايين
خيلي دوست دارم كاشكي هيچ وقت نميديدمت
از خدا ميخوام سزاي اين دردايي رو كه كشيدم ازت نگيره
طاقت ناراحتيتو ندارم
از خدا ميخوام هركه خوشبختت كنه
از خدا ميخوام كسي كه توي چشماش نگا ميكني
و باهاش صادقانه حرف ميزني بهت نخنده
از خدا ميخوام كسي كي دستاي گرمت توي دستاشه
كسي كه هرشب صداي ارامش بخشتو ميشنوه
واقعا دوست داشته باشه
از خدا ميخوام هيچ وقت ازت نگيرتش
ميخوام كه باهاش شاد باشي بخندي
كاشكي ميديدمش و ميتونستم بهش بگم
تمام دنيامو سپردم دست تو
نزار حتي يه قطره اشك از چشماش بريزه
نزاري يه وقت كسي اذيتش كنه
كاش ميميردمو اين روزا رو نميديدم k [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:7 ] [ رضاخطر ]
يادت باشه
تا زنده اي در برابر كسي كه به خودت علاقه مندش كردي مسئولي [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:3 ] [ رضاخطر ]
گل افتابگردان را گفتند چرا شبها سرت را پايين ميندازي؟
گفت ستاره چشمك ميزند نميخواهم به خورشيد خيانت كنم
به سلامتي همه اونايي كه مثل گل افتابگردان هستند
مثل خودم هههه [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:2 ] [ رضاخطر ]
به سلامتي مگس كه
يادمون داد زياد كه دور كسي بگردي اخرش ميزنه تو سرت [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 16:0 ] [ رضاخطر ]
به سلامتی دختری که
یه لحظه قدم زدن باعشقشوباهیچ ماشین مدل بالایی عوض نمیکنه [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:59 ] [ رضاخطر ] |
|
[ طراحي : 9pars ] [ Weblog Themes By : 9pars ] |